سخت است
سخت است ازین کوه به آن کوه پریدن
با شتابِ دره های روزگار دویدن
سخت است به ساحل رسی ز امواج
یا گل میان خار های خشک روییدن
نشود حاصل به هر سو دست و پا زنی
سخت است صبوری بر سینه کوبیدن
با هر نفس هزاران آرزو در دل کنم
سخت است به آرزوی دل رسیدن
هوای گریه آید ز تلخی گردون ولی
سخت است آب از چشم مرد چکیدن
زمانه هر گه زند بر دل صد زخم کاری
چون با نیش اژدها ما را گزیدن
پیکار است و جدال تا جان شود فنا
سخت است زندگی به نرخ جان خریدن
خاموش یخ بسته امواجِ مستِ دل
سخت است ز مشرب خود دل بریدن
شعر: خاموش